به گزارش شهرآرانیوز بهگواه آمار و ارقامی که روی وبگاه ادارهکل ثبت احوال خراسانرضوی منتشر شده، از ابتدای امسال تا دیماه، در این استان ۳۴ هزار و ۳۴۹ ازدواج و در برابر آن ۱۷ هزار و ۹۳۹ هزار طلاق به ثبت رسیده است. این آمار و اطلاعات مشابه آن نشاندهنده این است که تقریبا از هر دو ازدواجی که در استان ثبت میشود، مهر طلاق بر یکی از آنها مینشیند. این مسئله در عوامل مختلفی ریشه دارد که به زندگی آنهایی که کلانشهرهایی مثل مشهد را برای سکونت انتخاب میکنند، سنجاق شده است.
حرف از گذشته که به میان میآید، قیاس کردن و متفاوت بودن نسلها اولین موضوعی است که غالبا به آن اشاره میشود. روزگاری نه خیلی دور، وقتی ماجرای رفتن دو نفر زیر یک سقف پیش میآمد و حرف از زندگی مشترک میشد، تقریبا قانون نانوشتهای بر زندگی همه زوجها حاکم بود که تکلیف آنها را مشخص میکرد؛ با چادر سفید که به خانه بخت رفتی، راه برگشتش فقط کفن است. این عبارت، حجت را برای همه آنهایی که قصد شروع زندگی مشترک داشتند، تمام میکرد؛ یعنی سازگاری و کنارآمدن با شریک زندگی به هر قیمتی. معمولا دو طرف با کمترین امکانات وارد زندگی مشترک میشدند و دوشادوش هم برای بهترکردن و ساختن آن تلاش میکردند. رؤیاپردازی کمتر بود و زندگی شیرین، آرام و دل چسب تر؛ یعنی زندگی ساده، اما گرم و عاشقانه.
چالش از زمانی شروع شد که نطفه آرمان گرایی، تجمل گرایی و چشم وهم چشمی به جان خانوادهها افتاد و بینشان ریشه دواند. هر روز هم که میگذرد، گویا دامنه مشکلات بیشتر و پررنگتر میشود. آنهایی که به دنبال داشتن یک زندگی مرفه، تشریفاتی و مجلل هستند، بدون اینکه از بودن کنار همدیگر لذت ببرند، خیلی زود به این نتیجه میرسند که تنهابودن بهتر از با هم بودن و سختی کشیدن است؛ بنابراین قید بودن کنار هم را میزنند. به همین دلیل است که دفترهای ازدواج و طلاق با آمار جدایی سیاه میشود. آن هم درحالی که دوطرف به جای از میان برداشتن مانعها و حل مشکلات به باوری غلط تن میدهند: جدایی فرصتی برای پایان دادن به یک رابطه اشتباه است. به اینها اضافه کنید مُدشدن جشن طلاق و تشریفات دیگر را که به عادی سازی این موضوع کمک میکند و رفته رفته قبح آن را از میان میبرد. به قول یک روان شناس، زوجها به جای پیداکردن راهکارهای مناسب برای نجات زندگی شان به یک فرمول راحت رضایت میدهند؛ جدایی و تمام.
وقتی دو نفر شتاب زده و عجولانه تصمیم میگیرند ازدواج و زندگی مشترکشان را آغاز کنند، آن هم درحالی که مهارتهایی مثل گفتوگو، حل مسئله و خیلی از موضوعات دیگر را یاد نگرفته اند، با پیداشدن نخستین چالش در زندگی، مشاجره بین آنها آغاز میشود. در چنین وضعی، هر یک دیگری را مسئول وضعیت موجود میداند و در نهایت هم به جدایی رضایت میدهند.
پرسشی که به صورت مشخص درباره مشهد که هویتی مذهبی دارد، مطرح میشود، این است که چرا در این کلان شهر آمار طلاق زیاد است. برای دریافت پاسخ این سؤال با محمدرضا اجتهادی، معاون اسناد اداره کل ثبت اسناد و املاک خراسان رضوی، هم کلام میشویم. به گفته او، مهاجرت به مشهد و هم زیستی اقوام با فرهنگهای مختلف در این شهر، در برخی موارد به وصلت بین خانوادهها ختم میشود که البته برخی از این زوجها در طولانی مدت به دلیل تفاوت فرهنگی و ناسازگاری با یکدیگر، تصمیم میگیرند از هم جدا شوند. اجتهادی ادامه میدهد: علاوه بر این، مشهد شهری مهاجرپذیر است و اتباعی از کشورهای افغانستان، ترکمنستان، عربها و... نیز در این شهر ساکن هستند. این ارتباطات نیز پس از مدتی به وصلت میانجامد، اما معمولا به دلیل طولانی بودن فرایند دریافت مجوز برای ثبت ازدواج، آمار چنین ازدواجهایی ثبت نمیشود. در برخی موارد دوام این زندگیها نیز به دلیل تفاوت فرهنگی و فکری کوتاه است و معمولا درحالی که فرزنددار هم شده اند، تصمیم به جدایی میگیرند و آمار جدایی آنها ثبت میشود. شاید یکی از علل زیادبودن میزان طلاق در استان همین مسئله ثبت آمار همه جدایی هاست.
او ادامه میدهد: عمدهترین علت جدایی و طلاق در مشهد، انتخاب احساسی و نامناسب همسر از شهرها و ملیتهای دیگر است که تجربه نشان داده است پایان خوشایندی ندارد.
برخی جوانان معتقدند مهمترین عامل تنش بین زوج ها، مشکلات اقتصادی در کلان شهرهایی مانند مشهد است. به باور آن ها، دغدغههای تأمین معیشت در ابتدای مسیر زندگی سبب میشود افراد به جای اینکه شیرینی یک رابطه عاطفی لذت بخش را بچشند، درگیر نگرانیهای تأمین هزینهها شوند و توان بیرون آمدن از این گرداب را نداشته باشند. جوانان در چنین مسیری به دلیل اینکه تاب آوری و دیگر مهارتهای زندگی را یاد نگرفته اند، خیلی زود به این نتیجه میرسند که به جای حل صورت مسئله، آن را پاک کنند. بااین حال، اجماع نظر کارشناسان بر این اساس است که وقتی انتخاب ها، احساسی، غیرمنطقی و مجازی باشد، نتیجهای به جز این هم حاصل نمیشود.
دکتر آسیه پشت یافته، مدیر مرکز مشاوره خانواده سبز، درباره باور عمومی مبنی بر اینکه مشکلات اقتصادی ریشه جدایی زوج هاست، میگوید: مشکلات اقتصادی در همه دنیا وجود دارد و بیکاری هم؛ اما نگاهی که در کشور ما به این موضوع وجود دارد، با دیگران متفاوت است و این تفاوت، در تاب آوری و برخورد با مسئله است.
او توصیه میکند: قبل از هرگونه درگیری لفظی و کلامی با خودمان خلوت کنیم و چند پرسش را مطرح کنیم، ازجمله اینکه آیا برای اوضاع پیش آمده میتوانیم کاری انجام دهیم و کاری انجام نمیدهیم؟ همین ترفند، حل کننده بسیاری از اختلافات خواهد بود.
این مشاور خانواده به همه زوجها به ویژه آنها که تازه زندگی مشترکشان را شروع کرده اند، پیشنهاد میکند که حتما مهارتهای بهترزندگی کردن به ویژه تاب آوری را بیاموزند و ادامه میدهد: وقتی جذابیت و ارتباط کلامی و محبت بین دو نفر وجود داشته باشد و افراد هنر استفاده از این ابزارها را به وقتش داشته و به همدیگر متعهد باشند، چرا باید آنها به آخر خط یک زندگی فکر کنند.
پشت یافته در ادامه، کم رنگ شدن باورهای دینی را در زندگیهای امروزی از دیگر چالشهای زوجها میداند و توصیه میکند که هرکداممان برای چند دقیقه تأمل کنیم و ببینیم چرا حال پدربزرگها و مادربزرگهای ما با همه سادگیهای زندگی خوب بود و ما این طور نیستیم؟ او البته پاسخ این پرسش را هم این طور میدهد: قبول کنیم ایمان و تعهد نه یک باره، بلکه به تدریج و رفته رفته در رفتار و گفتار ما رنگ باخته است و ایمان که نباشد، آمار ناهنجاریها افزایش مییابد. ایمان که نباشد، پوچی در فضای مجازی موج میزند و زندگی بلاگرها الگوی جوانان ما میشود و بدتر از آن اینکه به قول معروف جوانها باطن زندگیهای خودشان را با ظاهر زندگی آنها مقایسه میکنند و نتیجه اش این میشود که فقط کام یکدیگر را تلخ میکنند.
او صحبت هایش را با یک هشدار ادامه میدهد: آمار مراجعه کنندگان من برای مشاوره، واقعا تکان دهنده است و من اصلا معنی این حرف را متوجه نمیشوم که زوجهای جوان بین بیست تا سی سال بی هیچ علتی میگویند ما همدیگر را نمیفهمیم و فقط باید جدا شویم!
غلامرضا حسنی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و جامعه شناس، نیز صحبتش را با این موضوع شروع میکند که طلاق عجین شده با همه اجتماعات است و نمیتوان جامعهای را پیدا کرد که در آن این اتفاق نیفتد؛ اما آنچه اکنون برای ما مهم است، آمار طلاق است. او البته مشکلات اقتصادی را به عنوان یک عامل رد نمیکند، اما تأکید میکند که زوجها اگر قدرت مدارایشان را افزایش دهند، بسیاری از چالشهای زندگی شان برطرف میشود. حسنی نیز معتقد است که تغییر سبک زندگی و مدرن شدن و همچنین فرانگرفتن مهارتهای لازم استفاده از فناوری، به افزایش آمار طلاق و جدایی دامن میزند. ارتباطهای آزادی که به اسم روشن فکری در اجتماع هست و رعایت نکردن حریمها و حدود محرم و نامحرم و... با لذتهای زودگذری که دارد، پایان نافرجامش به این میرسد که آمار طلاق حتی در شهرهای مذهبی افزایش مییابد.